در مورد ارزش دعا بسیار بحث شده است: آیا این فقط به نفع ماست تا احساس آرامش کنیم یا می تواند اوضاع را تغییر دهد؟ باید هر دو باشد. دعا روح ما را رها می کند و کمک های خداوند متعال را ممکن میسازد. دو اخطار در مورد قسمت دوم جمله آخر وجود دارد: خدا فقط مطابق با هدف خود برای ما عمل می کند و او اغلب به روش هایی نامحسوس یا نادیده عمل می کند. بنابراین، میتوانیم آنچه را که میبینیم و تجربه میکنیم با اهمیت ندادن یا عدم اجرای خداوند اشتباه بگیریم. در مورد اولی به ما گفته می شود:
«این اطمینانی است که ما نسبت به او داریم، که اگر مطابق میل او چیزی بخواهیم، او ما را می شنود. و اگر بدانیم که او ما را در هر آنچه بخواهیم می شنود، می دانیم که خواسته هایی را داریم که از او خواسته ایم.» اول یوحنا ۵:۱۴،۱۵.
در مورد فکر دوم، یعقوب به این فکر افتاد که «یَهُوَه در این مکان است و من آن را نمی دانستم» پیدایش ۲۸:۱۶. این می تواند دعا را برای ما چالش برانگیز کند. آیا ما آماده ایم که به خدا اعتماد کنیم در حالی که پاسخ آن چیزی نیست که انتظارش را داشتیم؟ آیا ما همچنان به ایمان خود ادامه خواهیم داد، حتی اگر زمان بندی خدا به نظر ما «نادرست» باشد؟ آیا فقط به این دلیل که برای ما آشکار نیست به حکمت خدا شک کنیم؟ پرسیدن اینها سوالات سختی است، اما اگر ایمان داشته باشیم به ما وعده داده شده است که خداوند در زندگی ما حضور دارد.
برخی ممکن است بگویند: «من از خدا چیزی خواستم و نادیده گرفته شدم.» شاید این احساس را در مورد بیماری جدی یکی از عزیزانمان به شدت احساس کنیم. ما صمیمانه برای بهبودی دعا کردیم و آنها مردند! ما باید اعتماد کنیم که خدا می داند چه چیزی بهتر است. پولس تصدیق کرد: «می دانیم که برای کسانی که خدا را دوست دارند، همه چیز با هم برای نیکی عمل می کند، برای کسانی که بر اساس هدف او خوانده شده اند» رومیان ۸:۲۸. به هر حال مرگ مؤمن تنهاخواب است. شاید اشتباه ما در دعا برای بهبودی این باشد که نتیجه مطلوب خود را از خدا می خواهیم و به او فضایی برای کار نمی دهیم. بلکه بهتر است مشکل را مطرح کنیم. خدا می تواند از طریق همه گزینه ها کار کند و آنچه را که می داند در دراز مدت بهترین است را انتخاب کند.
آنچه تاکنون گفتیم تنها بر یک جنبه از دعا متمرکز بوده است: درخواست. نکته دیگری هم وجود دارد: شکرگزاری. در دعا می توانیم قدردانی خود را به خداوند نشان دهیم و عظمت او را اعلام کنیم. خدا آشکارا از دریافت ستایش و پرستش لذت می برد، زیرا در مزمور نوشته است: «خداوند را ستایش کن! زیرا خوب است که برای خدای خود ستایش کنیم. زیرا خوشایند است و سرود ستایش شایسته است» مزمور ۱۴۷:۱.
به وضوح به ما گفته می شود: «حتی قبل از اینکه سخنی بر زبان من بیاید، اینک ای خداوند آن را کاملاً می دانی» مزمور ۱۳۹:۴. وقتی عیسی گفت: «پدر شما میداند که شما به چه چیزی نیاز دارید، قبل از اینکه از او بخواهید» متی ۶:۸ این را تقویت کرد. پولس این مزمون را درک کرد و مؤمنان را با این فکر تسلی داد:
«زیرا ما نمی دانیم برای چه چیزی همانطور که باید دعا کنیم، اما روح -خود- با ناله های بسیار عمیق برای گفتن برای ما شفاعت می کند» رومیان ۸:۲۶.
با وجود همه اینها، ممکن است کسی بپرسد، اصلاً چرا زحمت بکشیم؟ اگر خدا می داند ما به چه چیزی نیاز داریم، پس می داند که قرار است چه بگوییم، و حتی کلمات گفته نشده را می پذیرد – اصلاً چرا دعا کنیم؟ دوستی کسل کننده ای خواهد بود اگر هرگز با هم صحبت نکنیم و هرگز از یکدیگر کمک نخواهیم یا قدردانی نکنیم. چرا باید رابطه ما با خدا متفاوت باشد؟
Leave A Comment