نوشته شده توسط جورج مک دونالد سولیهال، انگلستان
وقتی دو مرد جوان در کنار رودخانه یکدیگر را ملاقات کردند اتفاق شگفت انگیزی رخ داد.
حال یحیی سی ساله است و دعوتی که از او به عمل آمده است را دنبال میکند که هرگز انتظارش را نداشت و در طول این مسیر لباسهایی به تن دارد که همانند لباس کهانت نیست. او سخنرانی بسیار خوب و الهام بخش بود و جمعیت زیادی را در بیابان به خود جذب کرد. علاوه بر اینکه یحیی به مردم تعلیم میداد، آنها را در رودخانه تعمید میداد تا به صورت نمادین گناهانشان شسته شود و زندگی جدیدی را که سرشار از اطاعت و فرمانبرداری است را شروع کنند. در شریعت عهد عتیق قوانینی وجود داشت برای تطهیر کاهنان و تمام کسانی که نجس یا ناپاک بودند. ۱۰۰ سال قبل از یحیی تعمید دهنده اِسنیهایی که شبیه کاهنین بودند مبتدیان را برای شروع کارشان به صورت غوطهور در آب فرو میبردند «اِسنیها گروه دینی یهودی بودند که میان سدههای دوم پیش از میلاد تا یکم میلادی زندگی میکردند». حال یحیی این عمل را برای انسانهای عادی انجام میدهد. عیسی نیز جزو کسانی بود که برای تعمید به حضور یحیی آمد.
خدا عید یِسَخ را قرار داد تا بنیاسرائیل به یاد داشته باشند که چگونه خدا از آنها در برابر بلایی که بر سر مصریان آمد محافظت کرد. در این واقعه هر یهودی میبایست کاملترین و بیعیبترین بره را قربانی کرده و خون بره را بر درب خانههایشان بریزند تا این خون نشانهای باشد و زمانیکه نخشتزاده مصریان کشته میشدند، یهودیان بتوانند توسط آن خون از این بلا جان سالم به در ببرند. اینطور شد که فرعون بنیاسرائیل را آزاد کرد تا از مصر خارج شوند و بنیاسرائیل زندگی جدیدی را در سرزمینی جدید و با یک پادشاه جدید، یعنی خدا شروع کردند. پس از آن خدا از آنان خواست هر سال به یاد آن روز برهای قربانی کنند و گوشت آن را بخورند و اینگونه به یاد آوردند که چگونه خدا آنها را نجات داده است.
در عهد جدید معنای پِسَخ بیشتر برایمان آشکار میشود. پِسَخ تنها برای یادآوری نجات یهودیان در عهد عتیق نبود. بلکه پِسَخ به نجات ما از گناه و مرگ در آینده نیز اشاره دارد. کاهنان یهود از این امر غافل بودند و از نظر آنها پِسَخ تنها مراسمی برای یادآوری واقعهای بود که در عهد عتیق اتفاق افتاده بود. اما این امر بر یحیی تعمید دهنده آشکار بود. وقتی یحیی دید که عیسی برای تعمید به حضورش میآید کلامی را به زبان آورد که بسیار تکان دهنده و نشان دهنده درک او از پِسَخ بود. او گفت:
«این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد».
بسیار غمانگیز است زیرا هم یحیی تعمید دهنده و هم عیسی چندی پس از این ملاقات در کنار روخانه کشته شدند. ابتدا یحیی تعمید دهنده توسط هیرودیس که پادشاه آنجا بود دستگیر شد. زیرا او از تعالیم یحیی خوشش نمیآمد. پیروان یحیی به دیدار او در زندان رفتند و به او درباره عیسی و کارهای بشارتیاش خبر دادند. یحیی آنها را فرستاد تا از عیسی بپرسند: «آیا تو همانی که میبایست بیاید، یا منتظر دیگری باشیم؟». مطمئنا یحیی میدانست که عیسی همان مسیح موعود است و دلیل اینکه شاگردانش را فرستاد تا چنین سوالی را از عیسی بپرسند به خاطر خودشان بود. زیرا یحیی احتمالا میدانست که مرگش نزدیک است و میخواست پیروانش عیسی را ببینند و به شاگردان او تبدیل شوند. قابل توجه است که عیسی پاسخی داد تا موجب تسلی خاطر یحیی نیز شود. پیروان یحیی چیزهایی در عیسی دیدند که هرگز تا قبل از این ندیده بودند و کلامی از عیسی شنیدند که هرگز کسی اینگونه سخن نگفته بود. وقتی آن سوال را از عیسی پرسیدند او پاسخ داد:
«بروید و آنچه میبینید و میشنوید به یحیی بازگویید که کوران بینا میشوند، لنگان راه میروند، جذامیان پاک میگردند، کران شنوا میشوند، مردگان زنده میگردند و به فقیران بشارت داده میشود». متی ۱۱: ۴-۵.
این آخرین پیامی بود که یحیی دریافت کرد. همانطور که او در انتظار مرگش بود از این موضوع اطمینان داشت که مردگان رستاخیز خواهند یافت.
یحیی تعمید دهنده مطمئن بود که از مرگ رستاخیز خواهد یافت و با این امید با مرگ روبرو شد. پس از اینکه پیروان یحیی رفتند عیسی گفت که یحیی یک نبی معمولی نبود:
«آمین، به شما میگویم، که بزرگتر از یحیای تعمیددهنده از مادر زاده نشده است، امّا کوچکترین در پادشاهی آسمان از او بزرگتر است» متی ۱۱: ۱۱.
ما معجزاتی مانند بینا شدن کوران، راه رفتن لنگان، پاک شدن جذامیان، شفای ناشنوایان و زنده شدن مردگان را ندیدهام. اما میدانیم پیامی که عیسی به یحیی و شاگردانش داد برای ما نیز میباشد. پیام کوچکی را که عیسی خطاب به ما گفته است را به یاد داشته باشید:
«خوشا به حال کسی که به سبب من نلغزد» متی ۱۱: ۶.
Leave A Comment