نوشته شده توسط فیل شُو و گرِگ پالمر آدلاید، استرالیا

همانطور که ۲۰۰۰ سال پیش عیسی شاگردانش را برای ماموریت فرستاد و این موجب تغییری در زندگی آنان شد، امروزه نیز چنین تغییراتی وجود دارد. این تغییرات نه تنها بر زندگی ما بلکه بر خانواده، دوستان، همسایهها و همچنین همکارانمان نیز تاثیر میگذارد. این را به دو دلیل میگوییم:

  1. ما تغییر کردهایم.
  2. باید به دیگران نیز در این باره بگوییم و به آنها بشارت دهیم.

اگر دیگران متوجه تغییری در ما نشوند این یا به این معناست که ما تغییری نکردهایم و یا این تغییرات را به دیگران نشان نمیدهیم. در هر صورت این تغییرات باید وجود داشته باشند. معمولا وقتی مردم متوجه میشوند ما شاگرد مسیح هستیم با ما به صورتی متفاوت رفتار میکنند. در بسیاری از کشورها آزادی در مذهب وجود دارد. اما کشورهایی هستند که مردم در آن در انتخاب مذهب خود آزاد نیستند. اگر شما کسی هستید که در یکی از این کشورها زندگی میکنید در این صورت زندگی شما به عنوان یک شاگرد مسیح سخت خواهد بود. آزار و اذیت و شکنجه ایمانداران همیشه بوده و هست. در زمان رسولان ایمانداران شکنجه میشدند و متاسفانه هنوز هم چنین مشکلی وجود دارد. ما واقعا از خدا ممنونیم که میتوانم آزادانه زندگی کرده و خدا را بپرستیم. همیشه باید برای کسانی دعا کنیم که از این آزادی محرومند.

وقتی تصمیم میگیریم مسیح را دنبال کنیم، اگر دوستان و خانواده ما به انجیل ایمان نداشته باشند با ما عجیب رفتار میکنند. چندین دلیل برای این امر وجود دارد:

  • انسان به طور عادی چیزهایی که به مسیح مرتبط باشد را دوست ندارد و او را همچون تهدیدی برای خود میبیند.
  • یک شاگرد معمولا کارهایی که انسانهای عادی انجام میدهند را تکرار نمیکنند.
  • ارتباطاتی که با مذهب قبلی داشتیم از بین رفته است.

اگر خانواده، دوستان و همسایگانمان علاقهای به مسیح نداشته باشند ولی ما به مسیح ایمان بیاوریم و تلاش کنیم تا شبیه او شویم در این صورت بسیار متفاوت از خانواده و دوستانمان خواهیم شد. چالشی که برای تمامی شاگردان وجود دارد این است که مسیح را به همه نشان دهند. اگر دیگران از مسیح و تغییری که ما به خاطر مسیح کردهایم خوششان نیاید و با ما مخالفت کنند باز هم باید به وظیفه خود عمل کرده و مسیح را به آنان معرفی کنیم. اگر مخالفت دیگران با ما بیشتر و شدید تر شد میتوانیم از آنجا گریخته و یا خود را پنهان کنیم. ولی هرگز نباید از ایمان خود روی برگردانیم و عیسی را انکار کنیم.

پیوندهایی با مذهب قبلی

بیشتر انسانها در این دنیا کم و بیش مذهبی هستند. میزان پیروی افراد از مذهبشان تعیین میکند که شکستن پیوند آنها با مذهبشان سخت است یا آسان. نمیتوانیم هم شاگرد مسیح باشیم و هم مثل قبل از معاشرت با ادیان دیگر لذت ببریم. مثلا اگر همه اعضای خانواده شما مسلمان باشند ممکن است ایمان و تعمید شما موجب نگرانی آنها شود. آنها ممکن است با خشونت با شما رفتار کرده و یا شما را تحقیر کنند. در کشورها و مناطقی که مذاهبی ملی وجود دارند ممکن است موجب شود زندگی انسان بسیار سخت شود. حتی اگر در کشوری آزاد زندگی میکنید این بدین معنا نیست که دیگر با خشونت و اهانت خانواده و دوستان روبرو نمیشوید. هر چه بیشتر شبیه به مسیح باشیم و بیشتر بشارت دهیم مردم نیز بیشتر از ما دور شده و با ما بد رفتار میکنند. این وسوسه برانگیز است که برای داشتن زندگی آسانتر کمتر بشارت دهیم و کمتر شبیه مسیح باشیم. عیسی هرگز ما را به چنین کاری تشویق نمیکند. این کار به معنای انکار مسیح است:

«هر که مرا نزد مردم انکار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را انکار خواهم کرد» متی ۱۰: ۳۳.

پس ما باید چه کنیم؟ دو هدف وجود دارد: باید با دیگران به صورت مسالمتآمیزی کنار آمده و همچنین به آنها بشارت دهیم. باید همیشه صبورانه کار درست را انجام دهیم و به دیگران در مورد آن توضیح دهیم. باید به دیگران محبت کنیم. ولی باید به آنها نشان دهیم که مسیح را بیشتر از هر چیزی در این دنیا دوست داریم و به همین خاطر فرامین او را انجام خواهیم داد. باید همیشه صادقانه رفتار کنیم و مطیع قوانین باشیم. زیرا همیشه دیگران رفتار ما را تحت نظر دارند و در انتظارند خطایی از ما سر بزند. ما میتوانیم در فعالیتهایی که بر خلاف با فرامین مسیح نباشد شرکت کنیم. اما اگر دوستان و خانواده از ما بخواهند کاری انجام دهیم که مخالف با استاندارهای مسیح است باید برای آنها توضیح دهیم چرا نمیخواهیم خود را درگیر آن فعالیتها کنیم. حکمت در آن است که بدانیم چه زمانی پاسخ دهیم و چه زمانی سکوت اختیار کنیم تا با این کار هم درباره مسیح به دیگران بشارت دهیم و هم کاری کنیم که دیگران به مسیح احترام بگذارند.