کارمل پینه بیرمنگام
کتاب استر سرشار از دسیسه، خیانت و قدرت است. همچنین این کتاب درباره اعتماد داشتن به خدا و کمکهای اوست و اینکه بدانیم او هر کاری را در زمان مناسب انجام میدهد.
استر در کودکی والدین خود را از دست داده بود و توسط پسر عمویش، مردخای، به فرزندی گرفته شده بود. استر و مردخای یهودی بودند و در زمان پادشاهی خشایارشاه به عنوان اسیرانی در آنجا زندگی میکردند. در آن زمان، یعنی قرن پنجم پیش از میلاد مسیح یهودیان زیادی در امپراتوری پارس زندگی میکردند. کتاب استر درباره داستان نابودی یهودیان است. اگرچه این کتاب به ما نشان میدهد که رستگاری و نجات از اختیارات خداست. یهودیان قوم خدا بودند و خدا اجازه نمیدهد که آنها نابود شوند و خدا این موضوع را در طول تاریخ به ما نشان داده است.
خشایارشاه مردی قدرتمند بود و در تمامی طول سلطنت خود قدرت و اقتدار در دست او بود. او مهمانی بزرگی ترتیب داد که شش ماه به طول انجامید و در این مهمانی جلال و قدرت خود را به دیگران نشان داد. او در این مهمانی به همسرش، شهبانو وشتی فرمان داد تا بیاید و زیبایی خود را به مردمان و امیرانِ مست بنمایاند. ولی شهبانو از فرمان پادشاه سرپیچی کرد و چون خشایارشاه عصبانی شده بود او را از تمامی امتیازات سلطنتی محروم کرد. با وجود اینکه نام خدا به هیچ وجه در این کتاب نیامده است ولی ما میدانیم که: «آن متعال در حکومت بشری حکم میراند و آن را به هر که بخواهد میبخشد و حقیرترین مردمان را بر آن میگمارد» دانیال ۴: ۱۷.
خبر این موضوع بین مردم پخش شد. همه میگفتند چه کسی قرار است جایگزین وشتی شود؟ سپس ماموران پادشاه به سرتاسر آن سرزمین رفتند تا دوشیزگانی برای پادشاه پیدا کنند تا پادشاه از میان آنها ملکه جدید خود را انتخاب کند. استر نیز یکی از همین دخترانی بود که به کاخ پادشاه آورده شد. چیزی نگذشت که استر مورد توجه هیجای که سرپرست زنان بود قرار گرفت و او به استر نظر لطف افکند. خدا در زندگی استر در کار بود. ولی استر از همه چیز بیخبر بود. هیجای هر چه برای نظافت استر لازم بود در اختیارش گذاشت و هفت ندیمه در اختیارش گذاشت و او را به بهترین بخش حرمسرا انتقال داد. استر به کسی نگفت که یهودی است و این حقیقت را همانند رازی مخفی کرد. او منتظر ماند تا خدا نشان دهد که چه هدفی از این اتفاقات دارد. استر مطمئنا بسیار ترسیده بود. ولی کم کم خدا به او نشان داد که حتی در کوچکترین وقایع زندگی نیز مراقب اوست. آیا ما به خاطر مراقبها و برکات خدا، حتی کوچکترینِ آن، از خدا سپاسگزار هستیم؟ استر کنترلی بر شرایط زندگیاش نداشت. او به خدا ایمان داشت و دعا میکرد. خدا به او زیبایی بسیاری داده بود و به همین خاطر پادشاه او را به عنوان ملکه جدیدش انتخاب کرد.
«دل پادشاه در دست خداوند است. آن را همچون جریان آب به هر جا که بخواهد هدایت میکند» امثال ۲۱: ۱.
همزمان با این واقعه خدا در زندگی مردخای نیز در کار بود. روزی او در کناره دروازه شهر نشسته بود و شنید که عدهای توطئه قتل پادشاه را میکشند. این خدا بود که او را به آنجا هدایت کرده بود تا اینها را بشنود. در نهایت به خاطر این موضوع مردخای نجات پیدا کرد زیرا او پادشاه را از این واقعه مطلع ساخت. خدا در زندگی ما نیز در کار است و گاها ما را به مسیری هدایت میکند که حتی خودمان نیز متوجه آن نمیشویم. کتاب مقدس سرشار از مثالهایی است که مشیت خدا را در زندگی انسان نشان میدهد.
«دست خدا در وقایع جاری و امور ملتها و تاریخ گذشته و زندگی ما دیده میشود و این به ما اطمینان میدهد که وعدههایی که خدا به ما داده است عملی خواهند شد» کتاب راههای مشیت الهی، رابرت رابرتز
استر به پادشاه نگفته بود که یهودی است و منتظر زمانی مناسب بود. او ملکه پارس شده بود و میترسید به حضور پادشاه برود. زیرا هیچکس اجازه رفتن پیش پادشاه را نداشت، مگر اینکه پادشاه او را احضار کند. حتی ممکن بود به خاطر این کار جان خود را از دست دهد. اما زمان این کار فرا رسیده بود. زندگی استر و باقی یهودیانی که در آن سرزمین زندگی میکردند در خطر بود. هامان که نخست وزیر پادشاه بود و مقام بالایی داشت نقشه قتل یهودیان را کشیده بود. او مردی بسیار قدرتمند و بیرحم بود. وقت این رسیده بود که استر دست به کار شود و مردخای این را به استر یادآوری کرد و گفت:
«کسی چه داند، شاید که برای چنین زمانی به سلطنت رسیدهای» استر ۴: ۱۴.
استر لحظهای شک نکرد. او سه روز روزه گرفت و دعا کرد و خود را آماده این کار کرد. سپس جمله معروف خود را گفت: «اگر هلاک شدم، هلاک شدم». شجاعت او برای ایستادن و بیان حقیقت در زمان مناسب مثال نزدنی است. او با دعا و اعتماد به خدا این کار را انجام داد و میدانست خدا او را هدایت میکند. حال وقت این رسیده تا خدا نقشه خود را برای نجات مردمانش نشان دهد.
بسیار زیباست وقتی به گذشته نگاه میکنیم و مشیت خدا را در اتفاقات زندگیمان میبینیم. گاهی اوقات در زندگی با چالشهایی روبرو میشویم و فرصتهایی به ما داده میشود که ناامید میشویم و نمیتوانیم دلیل آن را درک کنیم. باید اطمینان داشته باشیم که خدا همیشه با ماست و از ما مراقبت کرده و ما را هدایت میکند. بیایید ما نیز مانند استر: «به تخت فیض نزدیک شویم تا رحمت بیابیم و فیض را حاصل کنیم که به هنگام نیاز یاریمان دهد» عبرانیان ۴: ۱۶.
«بر خداوند توکل نما و نیکویی کن. در زمین ساکن باش و امانت را بپرور. از خداوند لذت ببر و او مراد دلت را به تو خواهد داد. راه خود را به خداوند بسپار و بر او توکل کن که او عمل خواهد کرد» مزامیر ۳۷: ۳-۵.
Leave A Comment